آموزش و پرورش و توسعه
کمیته «توسعه وآموزش و پرورش» یکی از کمیته های علمی – تخصصی انجمن جامعه شناسی آموزش و پرورش ایران است که در موضوع مهم و حیاتی مذکور تلاش دارد تا به طرح مباحث و مطالب علمی بپردازد. در زیر، ضمن اشاره مختصر به موضوع کار این کمیته، از عموم اساتید، دانشجویان، پژوهشگران وفرهنگیان علاقمند دعوت می شود تا با مشارکت فعال خود در هر چه پربارتر شدن فعالیتها یاریگر کمیته باشند.
بی شک توسعه به عنوان یکی از مهمترین مسایل مطرح در دهه های اخیر بویژه برای کشورهای جهان سوم می باشد. کشورهایی که به هر دلیل از قافله تولید و ارتقاء سطح زندگی در قیاس با کشورهای صنعتی عقبتر هستند. به موازات دغدغه مذکور برای مدیران و سیاسگذارانِ جوامع در حال توسعه، دانشمندان وصاحب نظران علوم مرتبط نیز همواره در اندیشه چیستی، چرایی و چگونگی فرایند توسعه بوده اند. محصول تاملات نظری، تجارب سیاستگذاران و شواهد تجربی، شکل گیری مفهوم سازیهای متنوع در پیرامون سازه مذکور بوده است. به گونهای که در امتداد پیوستار مفهوم سازی از توسعه در در یک سو تعابیری چون رشد صنعتی را ملاحظه نموده و در سوی دیگر واژه هایی همچون توسعه انسانی یا توسعه پایدار به چشم می خورد.
در برداشت های نوتر از توسعه، آن را پدیدهای صرفاً اقتصادی تلقی نکرده و به عنوان جریانی چند بعدی که مستلزم تجدید سازمان و تجدید جهتگیری مجموعه نظام اقتصادی و اجتماعی یک کشور میدانند. با این زاویه دید، توسعه علاوه بر بهبود وضع درآمدها و تولید، آشکارا در برگیرنده تغییرات بنیادی در ساختمانهای اجتماعی، نهادی، اداری ، و نیز طرز تلقی عامه و در بیشتر موارد حتی در آداب و رسوم و اعتقادات نیز میباشد. و همچنین توسعه علاوه بر گستره ملی مناسبات فرا ملی را نیز شامل میشود. در هر حال هدف توسعه پرورش قابلیتهای انسانی و گسترش امکانهای اوست . انسان در فرایند توسعه هم به عنوان عاملی مهم مد نظر میباشد که باید بار گران هر تحول وتکامل منجر به توسعه را به دوش بکشد و هم بهعنوان مقصد نهایی فرایند توسعه است ،چراکه نهایتا توسعه با هر فرایند و سازو کاری باید در خدمت انسانی باشد که در جامعه زیست میکند. به تعبیر دیگر، هدف اصلی توسعه بهره رساندن به انسان است ، یعنی بهبود بخشیدن به کیفیت زندگی مردم . پس در این راستا افزایش درآمد و گسترش اشتغال ضروری است ، اما این دو وسیله توسعه هستند ونه هدف آن.
به نظر می رسدکه توسعه، خصوصا توسعه همه جانبه و ملی، جز با کمک آموزش و پرورش توسعه آفرین امکان پذیر نبوده و یا حداقل بسیار با مشکل مواجه خواهد شد. اما پرسش این است که آموزش و پرورش توسعه آفرین چیست؟ ویا چگونه میتواند برفرایند پیچیده توسعه تاثیر گذاشته و سهمی در آن داشته باشد؟ اگر خواسته شود پاسخی مجمل و کوتاه ارایه گردد باید به کار کردهای عمده نظام آموزش و پرورش اشاره شود. به نظر میرسد نظام آموزش و پرورش دو دسته کار کرد اساسی را دارا است.
1ـ مهارت آموزی، انتقال و تولید دانش.
2ـ ایجاد و انتقال هنجارها و ارزشهای پیشنیاز توسعه و تعبییه نظام شخصیتی متناسب با آن.
دسته نخست از کار کردهای فوق، معطوف به آموزش مهارتها و تخصصهای مختلف به افراد جامعه و انتقال میراث دانشی و علمی بشر است. این میراث باید از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و با انباشت آن زمینههای زایندگی و تولید بیشتر دانش را فراهم آید. جامه عمل پوشاندن به چنین کار کردی نیازمند پوشش تحصیلی مناسب و همچنین فراگیر کردن آموزشهای عمومی و تخصصی است. ناگفته پیداست که وزارت آموزش و پرورش با توسعه کمّی آموزشها، مبنای تحقق چنین کارکردی را توسط موسسات دیگر همانند آموزش عالی یا آموزش فنی و حرفهای پایه ریزی می کند .
از منظر این دسته از کار کردها ، نظام آموزشی به عنوان عاملی اساسی برای رشد اقتصادی مطرح است، چرا که آموزش و پرورش می تواند در درجه اول مهارتها و نگرشهای لازم برای رشد و توسعه اقتصادی را موجب شود . در میان کشورهای صنعتی جهان ، ژاپن بهعنوان نمونه بارزی مطرح است که با استفاده از تعلیم وتربیت توانسته است در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی و فنی خود، بالاترین میزان تغییر وتحول را ایجاد کند . ژاپن برخلاف کشورهای اروپائی در زمینه صنعتی شدن فرایند تلاش و تجربه طولانی را طی نکرده است. بلکه با توسعه ناگهانی نظام آموزشی خود و استفاده از جهان به عنوان یک دانشگاه عمومی توانست به این درجه از رشد صنعتی دست یابد. این کشور پس از قرن هفدهم، آموزش و پرورش را عامل اساسی رشد اقتصادی خود قرار داد، در حالی که کشوری مانند انگلستان بعد از مراحلی از صنعتی شدن به این امر توجه کرده است.
در کنار کارکرد نخست که عمدتا بر آموزش مهارتها و تخصصهای مختلف به افراد جامعه و انتقال میراث دانشی و علمی بشر از نسلی به نسل دیگر تاکید داشت، به دسته دومی از کارکردها نیز اشاره شد.
دسته دوم از کار کردهای نظام آموزشی معطوف به تعبیه و ایجاد نظام شخصیتی متناسب با توسعه است که در آن ارزشها ، هنجارها ، انگارههای ذهنی و ساختارهای شناختی پیش نیاز توسعه توسط آموزش و پرورش در افراد جامعه پرورش می یابد . پس آموزش و پرورش رسمی نه تنها میکوشد که افراد را از دانش ومهارت بهرهمند سازد و به آنان این توانایی را بدهد که همچون عامل تحول اقتصادی در جامعه خود عمل کنند بلکه در عین حال ارزشها و اندیشهها ، تفکرات و خواستههائی بوجود میآورد که ممکن است بیشترین منافع را برای توسعه کشور داشته باشد.
همانگونه که آموزش و پرورش بر توسعه تاثیر دارد، عکس آن نیز صادق است. یعنی در مرحله بعدی توسعه هر کشور می تواند بر آموزش و پرورش آن موثر باشد. این نوع از تاثیر عمدتا بر افزایش و ارتقا شاخصهای مهم آموزشی قابل ملاحظه خواهد بود. به گونه ای که تخصیص منابع بیشتر در ابعاد و زوایای مختلف شاخصهای کمی و کیفی نظام آموزش رسمی را متاثر می سازد. محصول این فرایند پیشرفت آموزش و پرورش کشور توسعه یافته خواهد شد که شواهد موجود در کشورهای توسعه یافته در قیاس با کشورهای توسعه نیافته نیز تا حد زیادی گواه بر این مدعا است.
حسین دهقان
hosseindehghan@yahoo.com
نشست ها |